تولد رضا
شب جمعه تولد رضا، پسر عمه یاسین بود. جای همه نی نی های خوشگل خالی بود. ما ساعت 7 شب رفتیم خونه عمه افسانه. ( آخه می دونین ما همه مامان خورشید، عمه افسانه، عمه طلیعه و ما همه با هم تو یه آپارتمان خانوادگی زندگی می کنیم) از اول یاسین طلا که کوچولوترین عضو خانواده هست و همه هم دوسش دارن شروع کرد به ناز کردن و دل همه رو بردن . دنبال رضا دویدن( آخه رضا رو خیلی دوست داره) تا موقع کیک بریدین داشت برای خودش بازی می کرد تا کیک رو آوردن تندی رفت پیش کیک و از جاش تکون نخورد . یواشکی که هیچکس جز من حواسش نبود یه ناخنک کوچولو به کیک زد وخامه رو مالید به شلوارش دستشم روش گذاشت که کسی نبینه از دست شیطونی های این پسر اینم عکساش: ...
نویسنده :
مامانی
12:23